به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسانشناسی و فرهنگ؛نخستین جلسه از کارگاه «درس گفتارهای روش تحقیق در سینمای مستند» عصر روز گذشته (دوشنبه اول اردیبهشت ۱۳۹۳) با حضور دکتر ناصر فکوهی مدرس دانشگاه تهران و هنرجویان ثبت نام شده، در سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه دکتر ناصر فکوهی ضمن بیان تاریخچه ای از ورود سینمای مستند به دانشگاه ها گفت: از سال ۱۹۵۰ در اروپا، فیلم مستند توسط ژان روش به سیستم علوم اجتماعی و سیستم دانشگاهی راه پیدا کرده است. وی ثابت می کند فیلم مستند دارای ارزش دانشگاهی و شناختی است. چیزی که در دانشگاه آن را با عنوان ارزش پژوهشی می شناسیم؛ یعنی می توان به فیلم مستند مانند یک کتاب استناد کرد و از آن بهره برد. بدین ترتیب ژان روش تنها شخصیت تاثیرگذار دهه ۵۰ است که سینماگران او را به عنوان سینماگر و انسان شناسان او را به عنوان انسان شناس قبول دارند.
وی افزود: از دهه ۷۰ و با ورود تلویزیون به سیستم اطلاع رسانی، بازاری برای فیلم مستند به وجود آمد تا این سبک جایی برای رشد داشته باشد. اما در اینجا هم فیلم مستند در تلویزیون به عنوان یک ابزار آموزش عمومی به کار می رفت.
این مدرس دانشگاه یادآور شد: هدف ژان روش و افرادی که از او پیروی می کردند این بود که بحث انسان شناسی تصویری را در رشته انسان شناسی مطرح سازند. با این اقدام فیلم مستند تبدیل به یک امر دانشگاهی شد و در دهه ۱۹۸۰ اولین رساله های دانشگاهی در قالب فیلم ارائه گردید.
وی تاکید کرد: همین امر از ده سال پیش تاکنون در ایران هم شکل گرفته است و فیلم های مستند در دانشگاه ها به نمایش در می آید. فیلمساز در اینجا اگر هنر و توانایی داشته باشد، می تواند به عمق تاریخی دست پیدا کند که جنبه دوم انسان شناسی است.
در ادامه، فیلم مستند «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» ساخته آزاده بیزار گیتی پخش شد و فکوهی گفت: همیشه در فیلم به دنبال ۵ حس می گردیم، زیرا انسان هیچ گاه خارج از این ۵ حس وجود ندارد. به دلیل زندگی در یک جامعه تصویری، احساس ما این است که حس دیدن ارجحیت دارد، در حالیکه انسان همیشه در ۵ حس خود وجود دارد و به همین دلیل است که اگر فردی یک حس را از دست دهد، حس دیگری جایگزینش می شود.
وی افزود: زمانی که عنوان «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» به گوش ما می رسد، از عنوان فیلم "حس بویایی" به یکی از خطوط راهنمای فیلم تبدیل می شود. در همان سکانس های ابتدایی فیلم یکی از مجروحین شیمیایی می گوید که انفجار مزه ترشی می داد، در واقع اینجا به واسطه حس چشایی در قالب یک تراژدی، وارد یک مصیبت انسانی می شویم.
فکوهی تاکید کرد: نکته دیگر این است که انسان یک موجود تاریخی است و همانقدر در زمان حال زندگی می کند که در یک مفهوم خیالی با نام گذشته و آینده زندگی می کند. همه آدم ها در یک زنجیره زمانی قرار دارند، این زنجیره از طریق حافظه آنها را به گذشته و از طریق یک تیپی از فرافکنی به آینده متصل می کند. کسی که گذشته خود را فراموش می کند، در حقیقت آینده ای هم ندارد، چرا این گذشته انسان هاست که آینده آنها را شکل می دهد.
این مسئله تاریخی بودن انسان بازهم در این فیلم مطرح می شود. ما در فیلم «سپیده دمی که بوی لیمو می داد» با آدم هایی مواجه هستیم که دائم به گذشته ارجاع دارند و آدم هایی که به آینده ای استناد دارند که تغییرات زیادی داشته است.
وی اضافه کرد: نکته سوم نگاه یا رویکرد زبانی است. انسان جز در زبان در جایی وجود ندارد. البته مفهوم زبان صرفا زبان مکتوب نیست بلکه زبان بدنی و حافظه زبانی هم بخشی از آن است. اگر از کسی زبان را بگیرید یعنی اندیشه را از او گرفته اید. به همین دلیل است که دایره واژگان آدم ها نسبت مستقیی با سرمایه فرهنگی آنها دارد...
* گفتنی است: رئوس مباحثی که در طول این کارگاه با موضوع انسان شناسی توسط استاد فکوهی تدریس شد، به این شرح است:
فرهنگ: مجموعه ای از پدیده های مادی (مستقیما محسوس) و غیرمادی (غیر مستقیم محسوس) است که به صورت انتسابی یا اکتسابی سبب انسجام یک گروه اجتماعی می شوند و از طریق انتقال خود از خلال فرایندهای تقلید و ابداع، آموزش رسمی و غیر رسمی، سبب تداوم یافتن آن فرهنگ و آن نظام اجتماعی می شوند.
انسان شناسی: علم شناخت انسان در همه ابعاد و همه زمان ها با تاکید بر بر چهار بعد در هم تنیده و تفکیک ناپذیر در وجود انسانی: بیولوژی، تاریخ، زبان، فرهنگ است.
انسان یک موجود بیولوژیک است: بنابراین انسان ها بر اساس انتقال داده های حسی (پنج گانه) به مغز و طبقه بندی و تعبیر نشانه شناختی، زبان شناختی و نماد شناختی آنها می توانند جهان را بفهمند. انسان ها، موجوداتی هستند که دارای تجربه «زیستی» هستند، یعنی «بدن» آنها خاطره ای زیستی برایشان ایجاد می کند که می تواند به یک نماد و نشانه تبدیل شود.
انسان بیش از هر چیز موجودی نمادین و نشانه شناختی است: از عمر اولین گونه انسانی، یعنی هومو هابلیس، ۴ میلیون سال گذشته است، از عمر زبان حداکثر ۵۰ تا ۲۵۰ هزار سال؛ بنابراین انسانیت در دورانی طولانی یعنی حدود ۴ میلیون سال از زبان های یا نظام های ارتباطی و فکری نشانه ای استفاده می کرده است.
انسان شناسی هنر: به کارگیری مفهوم «هنر» که عمدتا ریشه غربی دارد به صورت جهانشمول برای بررسی فرهنگ های گوناگون در دو مفهوم اساسی «فن» و «زیبایی» و تلاش برای درک این دو مفهوم و روابط آنها با یکدیگر در سطوح محلی و جهانی است.
انسان شناسی تصویری: درک انسان و فرهنگ از خلال نظام های نشانه شناختی، نمادشناختی، زبان شناختی و شناختی در قالب هر گونه بازنمایی تمثال شناسانه (ایکونوگرافی) و در عصر حاضر هر چه بیشتر از خلال تصاویر ثابت (عکس)، تصاویر متحرک (سینمای داشتانی و مستند و تلویزیون) و اشکال تقلیل یافته یا تغییر یافته واقعیت بیرونی یا بازنمایی های درونی آن به رنگ و خط (نقاشی، طرح، اشکال تجسمی، گرافی، کاریکاتور) است.
فیلم مستند بر اساس استناد مستقیم یا غیر مستقیم به واقعیت، تفسیری واقع گرایانه یا تخیلی یا شاعرانه به آن با هدف ایجاد یک اثر تولید می شود.
فیلم اتنوگرافیک یک ابزار است که با هدف پیشبرد یک پژوهش که خود می تواند پژوهشی تصویری باشد، تولید می شود.
نظر شما